دوستم در یک منطقه ی دورافتاده طرح میگذرونه.تعریف میکرد از مرد خوشتیپی که چند روز قبل برای چکاپ اومده مرکزش و اینکه بین اونهمه مردم بومی که زبان شون رو نمیفهمه دیدن این آدم چه حالی بهش داده.مثل اینکه طرف مهندس شرکت گاز بوده و موقتی اونجا کار میکرده.بهش میگم استتوسکوپ گذاشتی رو قلبش?میگه نه هول شده بودم یادم رفت.میگم لامصب نگو که دست نزدی ببینی پکتورالیس و دلتوئیدش مالی هست یا نه?میگه روم سیاه حواسم نبود.میگم لعنت بهت!حداقل بهش میگفتی فلان مشکل رو داری باید هر هفته برای ویزیت بیای!میگه خداا چرا به فکر خودم نرسید!

خلاصه که گفتم هفته ی آینده به بهانه ی معاینه ی موی مهندسین گاز و بررسی از نظر شپش و گال میری شرکت نفت و کار رو یکسره میکنی.

چند وقت بود قدّ امشب نخندیده بودم?


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سیستم‌های دینامیکی Dynamical Systems Cindy وبلاگ شخصی من واردات انواع نژاد سگ آموزش استخراج بیت کوین تکست موزیک نرم افزار مدیریت ساختمان هومتیک رونق تولید Leon فرکتال هنر