بچه ها که توی روستا طرح میگذرونن و چندتایی نزدیک هم هستن گویا دور هم جمع شده بودن،پیام دادن حرفت شد دلمون برات تنگ شده،هروقت موبایلت رو روشن کردی زنگ بزن.موبایلم روشن بود،زنگ زدم و حرف زدن خوشحالم کرد.اما چه خوبه که دانه های دلمان پیدا نیست وگرنه دونستن اینکه دل من براشون تنگ نیست خوشحالشون نمیکرد.
*آزمون نفرولوژی.جامعه آماری صد و هفتاد و نُه نفر:نفر اول.آزمون دوم،جامعه ی آماری ششصد و هشتاد نفری،نفر شانزدهم.
*امروز از فکر اینکه سه ماه و نیم دیگه بیشتر نمونده وحشت کردم.من حتی بیست درصد هم آماده نیستم.
درباره این سایت